خلقت
پس از پیدایش ارض و سمایش مه و خورشید و تار و روشنایش
به گفتا رب کافرشتگان را بیاریم این زمین آدم به رویش
ز خاک این زمین آدم بنا کرد در او بدمید از روح حیاتش
که او مسئول کار این زمین است به او بخشید از علم کلامش
بنا بنمود باغ خوش خوراکی که او راحت بیاساید به سایش
به او گفتا بخور هر آنچه خواهی به غیر از دار باغ اندر میانش
خدا گفتا که او تنها نماند به سازم یک معاون از برایش
پس او بگرفت یک از دنده هایش بگردانید در خواب گرانش
از آن دنده بنا بنمود زن را نظر بنمود آدم گفتا نسایش
قضا ابلیس در جلد ماری به زن بنمود خود را به باغش
به گفتا او بخور از میوۀ دار که محض آن شود او چون خدایش
و زن خورد آن فریب مار ملعون پس او خورد و بداد از آن بشویش
بپوشیدند تنهای خود را گشایش یافت زین پس عیونش
شکستند این دو قول خدا را بترسیدند در باغ از حضورش
خدا فرمود با این ادلّه که انسان لایق موت از گناهش
ولی با این همه راهی مهیّاست و آن ابن خدا عیسی مسیحش
که او خواهد ترا دادن حیاتی که باشی تا ابد زنده حضورش
لطفا بعد از خواندن مقاله سوالها و نظریه های خود را به ما ارسال دارید تا بدانیم که منظور اصلی مقاله به درستی اظهار شده است. ما سعی خواهیم کرد تا به سوالهای شما در اسرع وقت پاسخ دهیم.